سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا بر عهده نادانان ننهاد که دانش آموزند تا بر عهده دانایان نهاد که بدانان بیاموزند . [نهج البلاغه]
سلام تحول
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • آیا سخنان رهبری در خصوص تحولات حوزه با سخنان سایر صاحب نظران و بزرگان در یک جایگاه قرار دارد؟ آیا باید با نظرات ایشان صرفاً به عنوان یک صاحبنظر رفتار شود و دیگر هیچ! و آیا ...رهبر فرزانه پرچمدار جبهه حق

    تمام سئوالاتی از این دست که طرح می گردد ریشه در واقعیتی دارد که برگرفته از نگرشهای متفاوت حوزویان در قبال جایگاه سخنان رهبری در حوزه می باشد . خصوصآ دیدگاهی که معتقد است نظر ایشان همسنگ نظرات سایر بزرگان می باشد بد نیست در این مجال قدری به طرح و نقد این دیگاه بپردازیم ؛ ممکن است عده ای چنین پندارند که صاحب نظر در حوزه بسیار است و حوزه از این نظر کمبود ندارد . مشکل حوزه را باید در نبود « مجریان توانا » ، «امکانات کافی » ، و «شرایط اجرا » دانست ؛ لذا مقام رهبری نیز به عنوان یکی از صاحبنظران ، دیدگاههای خود را مطرح ساخته اند که ضمن ارج گذاری بدان باید آنرا در کنار سایر نظرات قرار داد !

    در اینگونه برخورد با بیانات مقام معظم رهبری ، دو نقطه ضعف عمده به چشم می خورد :

     اولاَ مشکل حوزه صرفاً در فقدان مدیریت کارا و شرایط لازم خلاصه شده است .

     ثانیاً دیدگاه مقام رهبری در ردیف سایر نظرات یا حداکثر در ردیف مهمترین انها قلمداد شده است .

    تاثیر مدیریت ، امکانات و شرایط در هر حرکت جمعی قابل انکار نیست ، اما بازگرداندن مشکل اصلی حوزه به این سه امر بسیار خطاست .

    به اعتقاد ما مشکل اصلی حوزه ، عقب ماندن از زمان خود و عدم توجه لازم به این ضعف عمده می باشد که البته پذیرش چنین ضعفی برای بسیاری از حوزویان سنگین است .

    توجه عمده این افراد ، عمدتاًً به سطح « حفظ» و میراث گذشتگان معطوف است لذا خود را از غور در سطوح « ترمیم » و « بالندگی » ، فارغ البال احساس می کنند  .اگر ادراکات عمومی حوزه ، به وضعیت حال و آینده آن آنگونه که مقام معظم رهبری می فرمایند- تغییر نیابد محدوده فعالیت بهترین مدیران هم در سطح « حفظ » باقی خواهد ماند و اگر خود فراتر از این فکر کنند باز موانع فکری حوزه ، اجازه تحرک بیشتر را به آنها نخواهد داد .

    اگر ندانیم برای ایفای رسالت خویش در هر زمان ، به تولید و عرضه چه اطلاعاتی نیاز داریم ، تخصیص بیشترین امکانات به حوزه نیز ، راه به جایی نخواهد برد مگر آنکه بپذیریم که چنین امری در نهایت به تقویت وضعیت رفاهی طلاب منجر می شود .هرچند امروز طلاب عزیز از نظر مادی در مضیقه بوده و توجه به رفع این معضل عمومی  در حوزه ، به بهبود وضعیت « تحقیق،آموزش و تبلیغ » خواهد انجامید ، اما مسلماً تاثیر آن چندان زیاد نخواهد بود  مادامیکه حوزه ، نارساییهای بنیادین خود را نشناخته و برای جبران آن چاره ای نیاندیشیده باشد. اگر حوزه ، « نظام موضوعات فعالیت» خود را بشناسد و همواره در بهسازی ان کوشا باشد حتماً امکانات مادی مناسب هم جذب حوزه خواهد شد ؛ خصوصاً در زمان ما که پیروز ی انقلاب اسلامی ، سبب مضاعف شدن عزت و قدرت روحانیت شده است . لذا به میزانی که حوزه مشارکتی جدی تر در هدایت فرهنگ جامعه داشته باشد و به این ترتیب منزلت اجتماعی خود را ارتقا دهد ، جامعه هم امکانات و نیروی انسانی لازم را در اختیار ان قرار خواهد داد.

    نقطه ضعف دوم و عمده ای که در دیدگاه فوق وجود دارد پایین آوردن منزلت بیانات مقام معظم رهبری در ردیف نظرات سایرین می باشد؛ غافل از آنکه معظم له پرچمدار جبهه اسلام در مقابل جبهه کفر هستند و از همین رو در معرض کسب بیشترین اطلاعات نسبت به نقاط ضعف و قوت هردو جبهه بوده و به خوبی می دانند که برای برافراشته تر ماندن پرچم اسلام ، چه خلاء هایی باید در نظام اسلامی پر شود ؛ هر یک از حوزه ، دانشگاه و نظام اجرایی باید چه مساعدتی در این زمینه به عمل آورد و کلاً چه انتظاراتی از آنها وجود دارد ؟بنابر این در هر امری باید تنبیه و تشویق و خطاب و عتاب ایشان ، از موضع سخنان فر ماندهی مطلع و درد آشنا که در مقدم ترین خط جبهه مبارزه بر علیه کفر و شرک و نفاق قرار دارد ، ملاحظه شود .ممکن است عالمی بزرگ ، بیشترین سالهای عمر شریف و با برکت خود را در حوزه صرف کرده باشد اما تحلیل او از رسالت حوزه در زمان کنونی ، با تحلیل او در پنجاه سال قبل تفاوت ننماید . این شخص جلیل القدر اگر فرد دلسوز، متعهد و انقلابی هم باشد باز نمی توان  سخنان اورا همسنگ نظرات رهبر معظم قرار داد چون چنین شخصی با تمام خصوصیات مثبت خود ، در فهم مصالح اسلام در مقام فرماندهی جامعه اسلامی نبوده و در جریان بسیار ی از مسائل و اطلاعات داخل و خارج کشور نیست و نمی تواند باشد چه اینکه منزلت اجتماعی او چنین اقتضایی را نمی نماید . به هر حال استمرار انقلاب پربرکت اسلامی ، رهین حساسیت همه اقشار جامعه نسبت به اوامر و نواهی مقام معظم رهبری است به گونه ای که انرا در ردیف سخنرانی یک خطیب توانا به حساب نیاورند ؛ بلکه بایستی با خروش او بخروشند و با سکوت او زبان در کام برند .بدیهی است روحانیت معظم همواره پیشقراول ایفای مسئولیت اجتماعی می باشد و از این لحاظ نیز تکلیفی سنگین بر دوش خود احساس می کند.

    بنابر این عوامفریبی است اگر گفته شود چه بسا دیگران حرفهای بهتری برای اصلاح حوزه داشته باشند اما چون معظم له امکانات ، نیروی انسانی و رسانه ها را در اختیار دارند بهتر می توانند دیدگاههای خود را از تریبون های عمومی به گوش همگان برسانند !

     با توضیحات فوق که در جای خود جای تفصیل بیشتری دارد روشن شد که ضرورت توجه به بیانات رهبر عالیقدر نه به خاطر تسلط ایشان بر امکانات مختلف ، بلکه به دلیل وجود منصب اجتماعی معظم له در پرچم داری جبهه حق است .



    حامدظریفان ::: چهارشنبه 87/1/7::: ساعت 10:6 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 1
    بازدید دیروز: 2
    کل بازدید :2105

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    سلام تحول
    حامدظریفان
    اندیشه های من در خصوص تحولات حوزه

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    سلام تحول

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<